کد مطلب: ۶۵۶۳
تعداد بازدید: ۳۴۲
تاریخ انتشار : ۱۸ تير ۱۴۰۲ - ۱۷:۱۶
گفتارهای اخلاقی و اجتماعی | ۳۸
دانه‌ی گندمی را که دهقان در خاک می‌کارد چندی زیر خاک پنهان است، سپس رشد می‌کند و سبزه‌ی نازکی از خاک بر می‌دمد. آن‌گاه نمو می‌کند تا ساقه می‌گیرد و خوشه می‌دهد و حاصلش می‌رسد. پس همین ثمر در تخم گندم بود، ولی در حال کُمون بود و برای بروزش مدتی لازم بود. همین‌طور است بیماری‌ها؛ هر بیماری از زمانی که وارد بدن انسان می‌شود، تا زوالش چهار مرحله دارد: کمون، بروز، توقف و انحاط. هم‌چنین است اعمال انسان.

فصل نهم:  عدالت | ۴


سلطان سلجوقی و پیرزن فقیر


آورده‌اند: «سلطان ملک‌شاه سلجوقی» کنارِ زاینده‌رود به شکار مشغول بود ساعتی در مَرغزاری استراحت نمود. یکی از غلامانش گاوی را دید، آن را ذبح نمود و گوشتش را خوردند؛ در حالی که گاو از آن پیرزنی بود که چهار یتیم داشت و تنها راه گذران زندگی ایشان از شیر آن گاو بود. چون آن پیرزن شنید، داد از نهادش برخاست، مقنعه بر سرکشید و بر سر پلی که گذرگاه سلطان بود نشست تا سلطان رسید. با قد خمیده از جای جَست و با دیده‌ی گریان متوجه سلطان شد و گفت: اگر دادِ مرا سرِ این پل نمی‌دهی، روی پل صراط دستِ دادخواهی بردارم و دست از دامانت برندارم؛ کدام را اختیار می‌کنی؟ پادشاه بر خود بلرزید. پیاده گشته، گفت: مرا طاقت سرِ صراط نیست، بگو چه ستم بر تو شده؟ پیرزن قضیه را به عرض شاه رسانید. پادشاه، متأثر گشته، غلام را کیفر کرد و به عوض آن ماده گاو، هفتاد گاو [و به روایتی دویست گاو] به پیرزن داد. گویند: چون پادشاه از دنیا رفت، پیرزن بر سر قبر او نشست و گفت: پروردگارا! من بیچاره بودم، او مرا دست‌گیری نمود؛ امروز او بیچاره است تو او را دست‌گیری کن. یکی از نیکان، سلطان را در خواب دید و از احوال او پرسید. شاه گفت: اگر نه دعای آن پیرزن بودی، مرا عذابی می‌دادند که اگر بر همه‌ی اهل زمین قسمت می‌کردند، همگی معذّب می‌شدند.[1]
و اگر خداوند مردم را برای ظلمشان مجازات می‌کرد، جنبنده‌ای را بر زمین باقی نمی‌گذارد، ولی آن‌ها را تا زمان معیّنی به تأخیر می‌اندازد و هنگامی که اجلشان فرا رسد، نه ساعتی تأخیر می‌کنند و نه ساعتی پیشی می‌گیرند.[2]
امام صادق(ع) فرمود:
آن‌گاه که قیامت برپا شود، مُنادی ندا می‌دهد: کجایند روگردانان از دوستانم؟ پس مردمی برمی‌خیزند که چهره‌ی آنان گوشت ندارد. گفته می‌شود: اینانند آن کسانی که مؤمنان را آزردند و در برابرشان ایستادند، با آن‌ها دشمنی کردند و با آنان در دینشان سخت گرفتند.[3]


کیفر ستم‌کار در دنیا


إِنَّ اللهَ لا یَظْلِمُ النّاسَ شَیْئَاً وَلکِنَّ النّاسَ أَنْفُسَهُمْ یَظْلِمُونَ؛[4]
خداوند هیچ به مردم ستم نمی‌کند و این مردمند که به خویشتن ستم می‌کند.
پیش‌تر گفته شد که ظلم و تعدی باعث ویرانی شهر و دیار و بر باد رفتن زندگی و زوال خیر و برکت است و سبب تفرّق جمعیت و پیدایی اختلاف و نزاع بین مردم و باعث تسلط اَقویا بر آن‌ها و ذلت و خواری ظالم و مظلوم است. اثر دیگر ستم این است که در بین تمام معاصی، علاوه بر کیفر اخروی، بخشی از کیفر آن در همین دنیا به ظالم می‌رسد. امام جعفر صادق(ع) فرمود:
هر کس به کسی ستم کند کیفر آن ستم یا به جانش یا مالَش یا اولادش می‌رسد.[5]
و نیز روایت شده:
هر کس ستم کند خدا کسی را مسلط خواهد کرد که بر او یا اَعقابش یا اعقاب اِعقابش ستم کند. راوی می‌گوید: پرسیدم شخصی ستم می‌کند، آن‌گاه خدا بر اعقاب او کسی را مسلط می‌کند که ستم کند؟ امام فرمود: بلی.[6]
خدا در قرآن می‌فرماید:
کسانی که اگر فرزندان ناتوانی از خود به یادگار بگذارند از آینده‌ی آنان می‌ترسند، باید [از ستم درباره‌ی یتیمان مردم] بترسند!.[7]


حساب و کتاب دقیق عالَم


بلبلی بر شاخ گُلی نشسته با منقار بر آن می‌زد، شاهین او را گرفت، صیاد هر دو را با تیر زد، خواست آن‌ها را بگیرد که مار پایش را گزید. مار خواست فرار کند، خارپشت او را صید نمود، خواست زیرِ دیواری او را بخورد، دیوار بر سرش خراب شد. این است حساب منظم و قانون دقیق این عالم. هر چیز در این عالم اثر و انعکاسی دارد؛ اما نهایتِ بعضی آثار بر ما مخفی است و برای پیدا شدن اثرش مدتی لازم است.
دانه‌ی گندمی را که دهقان در خاک می‌کارد چندی زیر خاک پنهان است، سپس رشد می‌کند و سبزه‌ی نازکی از خاک بر می‌دمد. آن‌گاه نمو می‌کند تا ساقه می‌گیرد و خوشه می‌دهد و حاصلش می‌رسد. پس همین ثمر در تخم گندم بود، ولی در حال کُمون بود و برای بروزش مدتی لازم بود. همین‌طور است بیماری‌ها؛ هر بیماری از زمانی که وارد بدن انسان می‌شود، تا زوالش چهار مرحله دارد: کمون، بروز، توقف و انحاط. هم‌چنین است اعمال انسان.
هر سخنی که آدمی بگوید و هر کاری بکند، مدتی دارد تا نتیجه‌ی آن کار از نیک و بد به وی باز گردد. اگر در آن مدت، خودش زنده باشد، به خودش باز می‌گردد و اگر از دنیا رفته باشد، به اَعقابش می‌رسد؛ مانند درختی که آدمی بنشاند و اعقابش میوه‌اش را بچینند یا قناتی که جاری کند و اعقابش با آن زراعت کنند؛ چنان‌که اگر به بیماری مبتلا شود و آن بیماری در وی مزمن گردد، ثمره‌ی تلخش به فرزندانش می‌رسد. یا کسی که مُسکر بنوشد، اثر جنون یا عوارض دیگر در فرزندانش پیدا می‌شود. این قانونِ جهان است و حسابش بسیار منظم، منتها ما درست، نقش و مدت اعمال را نمی‌دانیم. ازاین‌رو، گاهی ستم‌کارانی را می‌بینیم که در زندگی به کیفر اعمال خود می‌رسند و برخی دیگر نمی‌رسند و ما تعجب می‌کنیم، اما اگر بر حساب این جهان آگاهی داشتیم، می‌دانستیم به خودش یا ذریه‌اش می‌رسد. در حدیث است که:
دو خصلت است که در نیکی بالاتر از آن‌ها چیزی نیست: یکی، ایمان به خدا و دیگری، خیر رساندن به بندگان خدا. و دو خصلت است که در بدی از آن‌ها بالاتر چیزی نیست: یکی، شرک به خدا و دیگری، زیان رساندن به بندگان خدا.[8]
پس ثابت شد که نتیجه‌ی ظلم و ستم در دنیا حتماً به ظالم یا اولادش می‌رسد. ممکن است این سؤال به ذهن آید که: این چه عدالتی است که پدر، ظلم کند و عقوبتش به فرزندش برسد؟ جوابش این است که در تحقیقات علمی ثابت شده که فرزند عبارت است از همان سلول زنده که در صُلب پدر می‌زیست و جزء بدن پدر بود، غایةالامر ترقی کرده و بزرگ شده. پس فرزند، پاره‌ی تن پدر و از بقایای عمر اوست و شاید حکمت دوستی فرزند هم همین باشد؛ اگر کسی فرزند داشته باشد، زنده است و عمرش طولانی، لذا شارع اسلام و عقلا به حقِّ ارث حکم می‌کنند. به علاوه هنوز بسیاری از امور بر ما مجهول است.


خودآزمایی


1- اثرات ظلم و ستم را بیان کنید.
2- این چه عدالتی است که پدر، ظلم کند و عقوبتش به فرزندش برسد؟

 

پی نوشت ها

 

[1]. ر.ک: ملا احمد نراقی، معراج السّعادة.
[2]. «وَلَوْ یُؤاخِذُ اللهُ النّاسَ بِظُلْمِهِمْ ما تَرَکَ عَلَیْها مِنْ دابَّةٍ وَلکِنْ یُؤَخِّرُهُمْ إِلی أَجَلٍ مُسَمّی فَإِذا جاءَ أَجَلُهُمْ لایَسْتَأْخِرُونَ ساعَةً وَلایَسْتَقْدِمُونَ» (نحل، آیه‌ی 61).
[3]. «إذا کان یوم القیامة نادی مناد أین الصدود لأولیائی فیقوم قوم لیس علی وجوههم لحم فیقال: هولاء الذین آذوا المؤمنین، و نصبوا لهم، و عاندوهم، و عنفوهم فی دینهم ثمّ یؤمر بهم إلی جهنّم» (کلینی، الکافی، ج2، ص351).
[4]. یونس، آیه‌ی 1.
[5]. حرّ عاملی، وسائل الشّیعه، ج16، ص47.
[6]. همان، ص50.
[7]. «وَلْیَخْشَ الَّذِینَ لَوْ تَرَکُوا مِنْ خَلفِهِمْ ذُرِّیَّةً ضِعافاً خافُوا عَلَیْهِمْ» (نساء، آیه‌ی 9).
[8]. «خِصْلَتانِ مِنَ الخَیر لیسَ فوقَهما شَی‌ءٌ مِنَ البِرّ الایمانُ بِاللهِ والنَّفْعُ لِعِبادِالله وَخِصْلَتانِ لَیسَ فوقهما مِنَ الشَّرّ شَی‌ء الشِرک بِاللهِ والضُرُّ لِعِبادِاللهِ» (مجلسی، بحارالانوار، ج 74، ص 137).

دفتر نشر فرهنگ و معارف اسلامی مسجد هدایت

آیت الله ابراهیم امینی
ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر: